ریحانهریحانه، تا این لحظه: 13 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

ریحانه جیگر طلا

و باز هم سفر. . . .

سلام به روی ماهتون من بازم برگشتم، البته با تاخیر که براش عذر موجه دارم. دوهفته پیش که با مامانی و بابایی و ریحانه جونی به مدت یک هفته رفتیم سفر و جاتون خالی خیلی بهمون خوش گذشت. . . . تو همین سفر بودم که خاله حلی زنگ زد و خبر داد که ارشد آزاد قبول شده و برای ثبت نام باز هم باید بریم شیراز و این یعنی سومین سفر به شیراز و دیدار دوباره دایی رسول و خاله اسما و بقیه خانواده وقتی از سفر اول برگشتم ساکمو بازنکرده راهیه سفر دوم شدم. . . . واسه همینم نشد که وبلاگو آپ کنمو بهتون سر بزنم . . . .  شیراز که بودم یه بار واسه مامانی زنگ زدمو گفتم گوشی رو بده به ریحانه چون خیلی دلم واسش تنگ شده بود. . ....
25 شهريور 1392

عمه طوبی داماد شد

سلام سلام سلام همین اولش بگم سیستمم خراب بود واسه همینم این روزا نمیتونستم آپ کنم. بعدشم با همون سیستم خراب کلی کار رو سرم ریخته بود که مجبور بودم انجام بدم و دیگه وقت کار دیگه ای رو نداشتم. . . . عاقا امروز اومدم یه خبر خوب بدم اگه گفتین چیه؟؟؟!؟!!؟؟؟!؟!؟!؟!؟!؟ یه راهنمایی: امر خیره. . .. . . . . . .  . . . . . خخخخخخخخخخخخخ اگه فکر میکنین خاله مرمر داره شووَر میکنه و از دستش خلاص میشین سخت در اشتباهین. . . خخخ بنده حالا حالاها در خدمت شمام اما یکی دیگه رو شووورش دادیم رفت. . . . . عمـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ...
7 شهريور 1392

سفر های پی در پی

سلام به روی ماهتون جیگرطلا سلام دوست جونیا سلام میدونم خیلی وقته آپ نکردم و نتونستم به دوستام سر بزنم. آخه به نت دسترسی نداشتم. شرمنده   اول از همه به دایی رسول و خانواده دهقانی بابت فوت عموی عزیزشون تسلیت میگم. با شنیدن این خبر واقعا شوکه شدم... امیدوارم هر چه زودتر این بلایا ازتون دور بشن و خوشی و شادی جاشون رو بگیرن. راستش بعد از سفر به طهنه هنوز خستگی از تنمون در نرفته بود که پنجشنبه 24 مرداد برای یه کاری همگی با هم رفتیم سفر. . .  یه سفر با 8 ساعت پیاده روی مداوم اونم تو تاریکی شب و جنگل. . .  دیگه شرایط طوری بود که باید اونجوری میرفتیم و 5 تا بچه کوچیک هم همراهمون بود...
3 شهريور 1392
1